دریا به خاطر قبولی در دانشگاه به تهران میره
بعد از رفتن مجبور میشه تو خونه ی #آرمین که نامزد دوست صمیمیش هست زندگی کنه
دریا و ارمین از قبل به واسطه همشهری بودن همدیگر رو میشناسن اما دریا از همون اول حس خوبی به آرمین نداره و ازش متنفره و حتی مخالف رابطه ی صمیمی ترین دوستش با آرمین هست. اما این هم خونگی باعث میشه احساس نفرتش کم کم تبدیل به احساسی مخالف با نفرت بشه ! احساسی شبیه به دوست داشتن و خواستن این حس کاملا دو طرفه هست حسی که با نزدیک شدن دریا و آرمین به هم و کنار هم قرار گرفتن اونها رفته رفته عمیق تر میشه و نفس گیر
این رمان حکایتی ایست از دوست داشتن های ممنوعه و فراموش نشدنی. دوست داشتن هایی که به رغم علاقه فراوان و عشق و محبت بسیار راهی برای رسیدن به هم ندارند و محکوم به فراموشی هستند.
اگر میخواهید با سختی های عشق #واقعی بیشتر آشنا شوید و همه تلخی و شیرینی هایش را لمس کنید پیشنهاد میکنیم این #رمان #عاشقانه را دنبال کنید.
سلب مسئولیت: مسئولیت محتوای این شبکه اجتماعی به عهده ی صاحب آن می باشد، لطفا قبل از اعتماد به آن، تحقیق کنید، همچنین در صورت مشاهده تخلف از قسمت گزارش به ما اطلاع دهید.